۱۰/۱۶/۱۳۸۸

نامه میرحسین موسوی به آیت الله نوری همدانی (ادعای سایت پارسینه)


به گزارش پارسینه، میرحسین موسوی، نامزد معترض انتخابات ریاست جمهوری در نامه ای سرگشاده به 4 پرسش آیت الله نوری همدانی پاسخ داد.گفتني است آیت الله نوری همدانی در دیدار با جمعی از فرماندهان و پرسنل ناجای کشور، همچنین با طرح 4 پرسش از آقای موسوی، خواستار ارائه پاسخ های روشن به این سوالات شد.

1- شما خودتان را پیرو و دنبال رو خط امام راحل (ره) و آرمان های بلند انقلاب اسلامی معرفی می نمایید، چرا در مقابل شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" هواداران تان در راهپیمایی روز قدس هیچ عکس العملی را بروز ندادید؟

2- این مرجع تقلید در طرح دومین سوال خود از موسوی، با انتقاد از هواداران فرقه سبز و رهبران آنان درخصوص سردادن شعار" استقلال ،آزادی ، جمهوری ایرانی" اظهار داشت: چرا باید رهبران و گردانندگان این گروه در مقابل این شعار سکوت کنند؟

3- "طرفداران شما در شهر مقدس قم و همچنین تهران و شهرهای دیگرشعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه" را سر دادند؛ اگر شما واقعا پیرو خط امام (ره) و در زمره دوستداران ایشان هستید، چرا آنان را متوجه اشتباه و غفلتشان نمی کنید؟"

4- "شما می گویید که هیچ ارتباط و رابطه ای با بیگانگان ندارید اما همگان می دانند که آن‏ها چقدر از شما در رسانه های خود تعریف و تمجید می کنند؛ پس چرا راه خود را از آنان جدا نمی کنید؟
 
 متن این نامه بدین شرح است:


حضرت آيت الله نوري همداني

سلام عليکم

ضمن عرض تسليت به مناسبت ايام سوگواري سالار شهيدان امام حسين بن علي عليهما السلام، سخنان اخير شما و سؤالاتي که اخيراً در جمع خاصي خطاب به اينجانب مطرح فرموده ايد ملاحظه شد.

ذيلاً پاسخ هايي هرچند کوتاه و خلاصه اما دربرگيرنده پاسخ هايي به پرسش هاي مذکور بيان مي گردد.
اميد آنکه خداوند همه ما را به احسن السبيل هدايت فرمايد.

سؤال: «شما خودتان را پيرو و دنبال رو خط امام راحل(ره) و آرمان هاي بلند انقلاب اسلامي معرفي مي نماييد، چرا در مقابل شعار "نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران " هواداران تان در راهپيمايي روز قدس هيچ عكس العملي را بروز نداديد؟»

پاسخ: اولاً گويا دفتر جنابعالي، اجازه مطلع شدن شما از سير تحولات را نمي دهند و يا تنها در کانال ها و بولتن هايي که خود تشخيص مي دهند منحصر مي کنند.

اينجانب در بيانيه اي که پس از روز قدس صادر کردم از سر دادن چنين شعارهايي تبري جستم و از هواداران راه نوراني امام خميني(سلام الله عليه) و جنبش سبز ملت ايران نيز خواستم از سر دادن چنين شعارهايي خودداري کنند.

ثانياً اينجانب همان طور که اعتقادات مذهبي، روحيات، عملکرد و سوابقم اثبات مي کند دشمن رژيم منحوس صهيونيستي بوده و هستم اما همان گونه که بارها در مناظره ها و بيانيه ها نيز تأکيد نمودم، معتقدم به جاي برخورد با معلول ها بايد به سراغ علل رفت و آنها را درمان کرد. بايد از خود بپرسيم که چه کار کرده ايم که مردمي که تا کنون چنين شعاري سر نمي داده اند اکنون در راهپيمايي هاي پياپي خود، چنين شعارهايي را سر مي دهند؟ بعيد مي دانم کسي به خاطر انتقاد ميرحسين موسوي از عملکرد دولت چنين شعاري را سرداده باشد.

 به نظر من اگر علت درمان شد، معلول هم درمان مي شود. يعني اگر به همان اندازه که دل مسؤولان کشور براي قربانيان وهابي و حنبلي در نوار غزه مي سوخت براي شيعيان اميرالمؤمنين عليه السلام و عزاداران حضرت سيدالشهداء عليه السلام مي سوخت و از ريخته شدن خون پاکشان به درد مي آمد و جلوي آن را مي گرفتند کسي به خود اجازه طرح چنين شعارهايي را نمي داد.

سؤال: «چرا بايد رهبران و گردانندگان فرقه سبز در مقابل شعار "استقلال، آزادي، جمهوري ايراني" سكوت كنند؟»

پاسخ: طبق معمول به نظر مي رسد اطلاعات دريافتي شما سانسور شده است زيرا اينجانب در اولين فرصت، بيانيه اي صادر کرده و از اين شعار ابراز برائت کردم و از مردم خواستم از سر دادن اين شعار نيز خودداري کنند. اين کاري بود که از دست اينجانب بر مي آمد. جنابعالي اگر راه ديگري سراغ داريد بفرماييد تا من از طريق آن از اين شعارها ابراز انزجار کنم.

فرموده ايد که «شعار جمهوري ايراني، شعاري است كه رضاخان و پسرش مرتب سر مي‏دادند و اسلام نخستين ركن اين نظام است و اين نظام بدون اسلام هيچ معنا و مفهومي ندارد.»

البته آن طور که امام خميني سلام الله عليه به ما آموختند رضاخان و پسرش به ديکتاتوري و خون آشامي اعتقاد داشتند نه به نظام جمهوري، چه رسد به اين که اين جمهوري اسلامي باشد يا ايراني. در ضمن اينجانب نيز به شدت اعتقاد دارم که نظام بدون اسلام هيچ معنا و مفهومي ندارد و همه حتماً بايد به قانون اساسي که اين نکته در آن مورد تأکيد قرار گرفته است پايبند باشيم.

سؤال: «طرفداران شما در شهر مقدس قم و همچنين تهران و شهرهاي ديگرشعار "مرگ بر اصل ولايت فقيه " را سر دادند؛ اگر شما واقعا پيرو خط امام(ره) و در زمره دوستداران ايشان هستيد، چرا آنان را متوجه اشتباه و غفلتشان نمي كنيد؟»

پاسخ: اولاً تمامي کساني که در تجمعات اعتراض آميز شرکت مي کنند ضرورتاً پيروان راه امام خميني(سلام الله عليه) و هواداران اينجانب نيستند و ممکن است فرصت طلباني نيز پيدا شوند که با قاطي شدن با اين تجمعات، شعارهاي خاص خود را سر بدهند.

ثانياً نه تنها اينجانب بلکه ديگر بزرگواران فعال در نظام و مردم، وظيفه ندارند پاسخگوي شعار هر شخصي با هر منش و اعتقادي که در هر گوشه کشور هر نوع شعاري سر مي دهد باشند زيرا اگر من و شما بخواهيم پاسخگوي هر موضوع و شعار و دست نوشته و ديوارنوشته و پارچه نوشته و روزنامه و سايت و وبلاگ و مقاله و غيره اي در هر گوشه کشور باشيم 24 ساعت که هيچ، تمام عمر ما هم کفاف واکنش به اين قبيل امور را نخواهد داد.

سؤال: «شما مي گوييد كه هيچ ارتباط و رابطه اي با بيگانگان نداريد اما همگان مي دانند كه آن‏ها چقدر از شما در رسانه هاي خود تعريف و تمجيد مي كنند؛ پس چرا راه خود را از آنان جدا نمي كنيد؟»
پاسخ: همچنان تأکيد مي کنم که هيچ ارتباط و رابطه اي با بيگانگان ندارم و در اين راه حاضرم علناً و در برابر مردم با سوگند به قرآن، اين مطلب را اثبات کنم مگر آنکه آقايان، اعضاي دفتر و مشاوران اينجانب را "بيگانه" قلمداد کنند. اينکه چرا رسانه هاي بيگانه از اينجانب تعريف و تمجيد مي کنند به من ارتباطي ندارد. ما مکلف به عمل به تکاليف شرعي و قانوني خود هستيم و از امام امت آموخته ايم که تمجيد يا توهين ديگران، اثري بر راه و رفتار ما و انجام وظايف الهي و ملي ما نداشته باشد.

در ضمن اينجانب اعتقاد دارم ضرورتاً هر شخصي که مورد تمجيد رسانه هاي خارجي قرار بگيرد، شخص پليدي نيست. مگر نه اينکه افتخار ما و شما اين است که خليفه دوم و معاويه بارها از اميرالمؤمنين علي صلوات الله و سلامه عليه تعريف و تمجيد کرده و مي گفتند لو لا علي لهلک فلان.

مگر نه آنکه در صحاح سته و حتي بسياري از کتب وهابيت، هزاران نکته در مدح علم و تقوا و مراتب عاليه علي عليه السلام نقل شده است که جنابعالي بيشتر از من و امثال من به آن واقفيد. آيا چنين تمجيدهايي ضرورتاً بيانگر خباثت شخص مورد تمجيد است؛ معاذالله که اگر چنين اعتقادي داشته باشيم از دايره دين مبين اسلام خارج خواهيم بود.

چه بسا رسانه هاي بيگانه، ويژگي هايي چون حمايت از آزادي بيان، منطق، ادب، صلح دوستي، ارتباط دوستانه با ساير ملل و ديگر خصوصيات را در جنبش سبز ملت ايران ديده اند که از آن تمجيد مي کنند کما اينکه دشمنان علي عليه السلام، نمي توانستند منکر ويژگي هاي الهي و انساني آن مرد بزرگ شوند و به آن در کتب و ديگر رسانه هاي آن روز نيز اذعان و اعتراف کرده و براي تاريخ به يادگار گذاشته اند.

قبول دارم که بايد در حمايت بيگانگان از خود شک کرد اما اگر تمامي بخواهيم تمامي اين قبيل حمايت ها را مشکوک به شمار آوريم بايد حمايت هاي آمريکا از دوستان ما در منطقه و کشورهاي اسلامي مانند حمايت هاي آمريکا از مجلس اعلاي اسلامي عراق، حزب الدعوه الاسلاميه و بسياري ديگر از گروه هايي که با صدام و القاعده و طالبان جنگيده اند، مورد تشکيک و ترديد جدي قرار گيرد در حالي که به هيچ وجه چنين نيست، بلکه حمايت آمريکا و اروپا از اين گروه ها که اتفاقاً از صميمي ترين حاميان و دوستان ما در منطقه هستند به اين دليل بود که با ديکتاتوري ديکتاتورها و خشونت تروريست ها و خشونت طلبان مي جنگيدند و نه صرفاً به خاطر اينکه عقايد مذهبي و رفتارهاي انقلابي آنان، مورد تأييد آمريکا بوده است.
خداوند همه ما را به راه صحيح اسلام ناب محمدي هدايت و در فرج حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تعجيل فرمايد.

والسلام علي من اتبع الهدي
ميرحسين موسوي
16 دي ماه

SHARE THIS

Bookmark and Share

ابزار مترجم

Image and video hosting by TinyPic